از میوه ی حوایی تو سیر نخوردیم و شد از یاد، بگو سیب /
در یاد تو مانده است بهشتی شده بر باد، بگو سیب /
من ماندم و این جرم قشنگ، آدم عاشق /
عشق من عجب معرکه ای کرد در آن واد، بگو سیب /
یک بار دگر باید از این ناله هراسید!! /
میگریم و آهم بکند عرش ز بنیاد، بگو سیب /
من درد شدم با تو بمانم که تو رفتی…
بیهوده تصور نکن از خاطر من میشوی آزاد، بگو سیب