دقیقن ده سال پیش، خونه ی دوستم کرج بودم، دوستای مامانش که مجرد بودن و برا سن و سال خودشون خوب چیزی بودن به ما گیر دادن بیاین بریم دور دور جهانشهر، آقا رفتیمو انقد گاز و گوز کردن و کورس گذاشتن که تهش رفتیم قاطی باقالیا، تصادف بدی کردیم. دو تا پسر خیلی خوشتیپ واستادن کمک کنن مثلن، مام خوشــــال:دی